با سلام .
من تا حالا زیاد از خودم ننوشتم . فقط روزای اول گاهی اشارتی در نوشته هایم به زندگی خودم می کردم .
ولی دوست دارم بیشتر شناخته بشم . من راستش از 10-11 سالگی دست به قلم برای نوشتن شدم ولی نوشته هام ارزشی نداشت و بیشتر به دل خودم هم نمی نشست . تا حدود 1375 خورشیدی مصمم شدم که کارهایم را مرتب و منظم کنم . برای همین از سیاه نوشته های پیش از این تاریخم شروع کردم و نوشته های بی ارزش را از بین بردم و البته کلی شعر و سروده و سیاه نوشته هایم را از میان بردم . چون وقتی در سالهای پسین به آنها نگاه می کردم ازشون بیشتر بدم می آمد و احساس می کردم که هیچ ارزش ادبی و تاریخی و ... نداره . شاید حدود 2-3 هزار صفحه رو دور ریختم .
در این سالها که مصمم به نوشتن دوباره شدم ، البته هنوز حرفی از کامپیوتر و اینجور چیزها نبود و هنوز توانایی خرید این دستگاه رو نداشتم ، ولی خوب شروع کردم به تنظیم و ترتیب نوشته هایم . من از دوران شیرین دبیرستان شیفته ی تاریخ و ادبیات شده بودم و در این دوران هم به این دو رشته کشیده شدم و البته ترکیب این دو که تاریخ ادبیات بود . نوشته های پیش از این رو مرتب کردم و زواید اون رو دور ریختم . وقتی مرتب تر شد دیدم که کلی مطالب رو دوباره و سه باره تکرار کرده ام . به هر روی زمانی که داشتم به سالهای سربازی نزدیک می شدم ، با توجه به ضیق امکانات و حتی عدم توانایی برای تهیه ی کاغذ آ 4 و ... دست به دامن کاغذهای باطله شدم و در پشت کاغذهای یک بار استفاده شده شروع به نوشتن کارهایم شدم و همین عادتی شد که تا امروز هم نتونم از کاغذهای یک روی سفید بگذرم .
یک وقتی چشم باز کردم و دیدم ددم وای نزدیک به 10 هزار ورق نوشته دارم که یک ذره هم نظم و ترتیب نداره ، باز دست به کار نوشتن مجدد شدم . اون سال 1378 خورشیدی بود یعنی سه سال بعد از اقدام اول . باز هم کلی نوشته های مکرر نوشته شده رو دور ریختم و این بار برای این که بتونم نوشته هام رو مرتب تر کنم ، نوشته هایم رو دسته بندی کردم . چون شیفته ی زندگی نامه نویسی بودم ، خصوصا درباره ی شاعران پارسیگوی ، به فهرست نویسی روی آوردم ، ولی باز کارم گره داشت . در لیستی که تهیه کردم ، باز کلی شاعر رو پیدا کردم که بکرات یاد کرده بودم و یادم نمی آمد. این بار دست به دامن رایانه شدم و آن روز سال 1381 خورشیدی بود . این بار کار شسته و رفته تر شده بود و سرانجام در برنامه ی اکسل شروع به پالایش فهرست ها کردم و دیدم که بازهم زندگی نامه ی 300 - 400 شاعر رو بازهم تکرار کرده ام . خلاصه کار رو بهتر کردم و تا آخرین روزهای مرداد 1390 خورشیدی ، در حالی که ازدواج کرده بودم و مانی پسر کوچکم در حال به دنیا آمدن بود ولی هنوز در دنیای زر بود ، دیگر نتونستم نوشته هام رو روی کاغذ بیارم از یک طرف معتاد نوشتن با رایانه شده بودم و از یک طرف منابع کافی برای نوشته هام در دسترس نداشتم . یکی از بدترین اشکالات کارهای من این بود که در زمانی که زندگی نامه ی سرایندگان رو می نوشتم در ذیل آن اصلا به منبعی که از اون استفاده کرده بود اشاره یی نکرده بودم ، دیدم که در دوران گذشته هم اینقدر بی احتیاطی نداشتند چه برسد به عصر تکنولوژی . باز شروع کردم به گردآوری منابع و این بار در زیر نوشته هام به شکل اختصاری منابع رو افزودم . ولی کار خیلی شلوغ شد . حالا بعد از 5 سالی که از این نانوشتن می گذره ، دلم تنگ شده برای نوشتن روی کاغذ . البته در این مدت که روی کاغذ زیاد کار نکردم ، در رایانه کتابهای بسیاری نوشتم که از اونها می تونم به اینها اشاره کنم :
پارسی کراسه یا قرآن پارسی سره
تاریخ سرزمین شیر و خورشید که جلد سوم آن که شامل هخامنشیان بود نیمه کاره ماند . تاریخ ایران بعد از اسلام رو از آغاز دوره ی طاهری تا اواسط دوره ی سامانی مرتب کردم . البته با انضمام منابع در ذیل نوشته هام .
ویرایش و تدوین مجدد زرسالاران یهودی و پارسی (5 جلد در یک جلد)
ویرایش و تصحیح دیوان خطی شهاب ترشیزی
ویرایش و تصحیح مثنوی خطی و چاپی نقش بدیع غزالی مشهدی .
ویرایش ترجمه ی تفسیر تبری .
ویرایش روض الجنان و روح الجنان ابوالفتوح رازی .
ویرایش و تصحیح مثنوی حمله ی حیدری راجی کرمانی .
ویرایش و تصحیح مثنوی مظهر الاسرار هاشمی کرمانی .
ویرایش و تصحیح احیاء علوم الدین امام محمدغزالی .
. . .....