دروغ های آشکار 1
ما به راستی درکجای این معادله قرار داریم . مردم ما تا چه اندازه از سیاست و پشت پرده های آن آگاهی دارند. بدبختانه مردم ما ، بیشتر از آن که با خردورزی به ماجراها بپردازند ، به تبلیغات رسانه یی دل می سپارند و به آنها اطمینان می نمایند.مردم ما نا آگاهانه دل به این رسانه ها خوش می کنند. بدون این که تعمقی در کارها داشته باشند. از سویی رسانه های ما مزورانه و با خط مشی مشخصی که به آنها دیکته می شود با مردم رفتار می کنند. با نگاهی به پیشخوان روزنامه فروشی ها ، حتی می توان دریافت که بیشتر این روزنامه ها محتوای خاصی ندارند و اخبارشان را از روی هم کپی برداری می کنند و حتی اخبار سوخته را به خورد مردم می دهند و صدها بار در بخش حوادث خوانده ام که قاتلی و دزدی و ... را دستگیر کرده اند و زمانی که اعلام می کنند نسبت به زمان چاپ روزنامه و درج خبر در آن گاه بین یک هفته تا چند ماه فرق دارد . مثلا در اعترافات یک قاتل بیان می کند که این اتفاق در مهرماه سال فلان روی داده ولی روزنامه یی که این اخبار را روایت کرده ، در ماه آذر آن خبر را چاپ کرده است . به راستی چرا باید مردم را تا این حد نادان فرض کنند. نمی دونم چه کار کنم با این دروغ ها . گاهی هم اخبار سوخته دست ملت می دهند. مثلا در محل کار ما یک پسری بود به نام مجید که الحمدالله نام فامیلش رو یادم نیست . این بابا رو ما بارها باش بیرون رفتیم و یا به دکانش رفتیم و باهم گپ زدیم و بارها اون رو تا مسیری که منتهی به خونه شون در شهر پردیس بومهن می شد ، ترانسفر کرده بودم . یک دفعه چند روزی به سر کار نیامد و بعد هم دیدم که بچه های محل کار روزنامه یی رو دست به دست می دهند که حاوی خبری است مبنی بر این که این آقا پسر ، چند سال پیش پدرش رو کشته است !!!!
- ۹۳/۱۱/۰۸