شعر ، امروز روز توست . تقدیم به آقای زمان
جمعه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۸:۴۳ ب.ظ
امروز روز توست ای شه ملک نگارها
همرنگ توست عطر خدای بهارها
هر لحظه می رسد به ظهور تو روزها
هر دم ز سینه می رود این جا قرارها
عالم گرفته است رنگ غبار از نبودنت
رویی نشان بده ، ز پس این غبارها
پا در رکاب کن که جهان رنگ ماتم است
ای باشکوه ، رهبر این شهسوارها
آن کس که بوی تو را جستجو کند
پر می کشد به شوق تو همچون سوارها
«گیسوی شهر عطر تو پخش می کند»
گویا گذشته یی تو ز گوشه کنارها
خود را نشان بده که تمنای بودنت
گل کرده است در دل ما بی قرارها
تا کی سه شنبه ها و دلخوشی جمکران مراست ؟
تا کی توسل و کمیل ، عطش انتظارها
این انتظار ، عمر مرا می برد به سر
در حسرت نگاه تو شد این بهارها
یا ذره یی صبوری دیگر به من بده
یا جان بده به مرده ی این این انتظارها
کی می دهد کفاف ، به عمرم ظهور تو
مردند در نبودنت اینجا ، هزارها ...
2 بهمن 1393 . تهران
- ۹۳/۱۱/۱۰