ها علی بشر کیف بشر؟؟ مثنوی در ستایش علی علیه السلام
ماه و مهتاب و علی ، تنهایی
یک جهان راز دل و زیبایی
شرح خاموش غزل در دل چاه
کس نبودست از آن راز آگاه
گریه های شب و غوغای علی
آه درد آور و شیوای علی
پای در راه کشیده است ، بیا !
سوی مهراب شهادت ، تنها
سالها رفته و زهرا به مغاک
چشم در راه علی ،رفته به خاک
گوییا که شب موعود شده است
شوق زیبایی معهود شده است
شب دیدار خدا با مولاست
و علی منتظر است و تنهاست
شوق دیدار خدا دارد باز
یک جهان عشق و صفا دارد باز
شوق دیدار بتول است به دل
شور دیدار رسول است به گل
نه به پا ، با سر خود می آید
شوق دیدار ازل می خواهد
آری امشب که علی مست خداست
دل برید از همه و بس تنهاست
لحظه ی شوق و وصال است علی !
در دلت شوق کمال است علی !
می رسد از در و دیوار به گوش
بر دل و جان علی ، جام خروش
ها علی بشر و کیف بشر
ربه فیه تجلی و ظهر
گر چه او بنده ی درگاه حق است
گر بگوییمش خدا ، آه حق است
حق علی است و علی با حق بود
و خداوند ، علی المطلق بود
کفر باشد که بگوییم خداست
نه خدا باشد ، نز دوست جداست ...
(10 بهمن 1393)
- ۹۳/۱۱/۱۲