روزهای خوش اول سال و تلخی های آن
آخرین روزهای اسفند برای من خیلی زیباتر از روزهای آغاز فروردین است . من از نیمه ی اسفند به سوی عید رو خیلی بیشتر دوست دارم . البته بماند که مردم تا می توانند حرص می زنند که بیشتر و بیشتر خرید کنند. ولی بوی بهار می وزد ز سمت جویبارها . من روزهای خوش بچگی رو به یاد می آوردم ، اون هم وقتی که پدرم ما رو به ولایت خودش می برد ، جایی که زادگاه پدران من بود . عطر گل های بنفشه ی وحشی توی مشام می پیچید و شانه ی باد ، زلف گندم زار را نوازش می کرد و موج می داد. ولی یک چند سالی می شه که کام مردم تلخ شده ، هر روز آمار مرگ و تصادف در راه سفرهای نوروزی روند توسعه و صعود گرفته و قربانی میگیرد . اون روزها اینقدر ماشین هم توی جاده ها نمی تاخت و این قدر ماشین ها نو به نو مثل قارچ توی جاده سبز نمی شد. امروزه عید بیشتر به موکب عزا شبیه شده و هر سال هم در روزهای اغاز سال ، صداش در میاد که چند نفر توی جاده ها کشته شدن و یا توی دریا غرق شدن و ... ای کاش بهارها همان رنگ و بوی سالهای پیش ما رو داشت ...
- ۹۴/۰۱/۰۳