نابهنجاری های جامعه
سلام
از بد حادثه ما در محله یی در جنوب تهران زندگی می کنیم . در جایی میان خانی آباد کهنه و دروازه غار . متاسفانه یکی دو سال پیش بود که نیروی انتظامی یه طرح گردآوری معتادان رو در این محله اجرا کرد و یک سالی هم سفت و سخت دنبالش رو گرفت . ولی الان نزدیک به یک ماهی می شه که این طرح رو بستن ، با این محله تبدیل به گنداب خانه یی شده است که در هر گوشه ی اون یک مشت معتاد مفنگی مزاحم آرامش مردم می شوند و توی هر بیغوله و خرابه یی رو می بینیم ، در هر گوشه ی پارکی که نزدیک خونه ی ماست یه مشت زن هرزه ی معتاد و مرد مفنگی تر از خودشون دور هم جمع شده و علنا مواد مصرف می کنند. از بد حادثه ما هم اینجا گرفتاریم و راست و حسینی می ترسم با بچه ام به این پارک بریم . از دیدن این مناظر حالم به هم می خوره و گاهی بچه ام از این انگلها سوآل می کنه و من نمیدونم چی در جواب این نازنین پسر بگم . نیروی انتظامی هم از پس این انگلهای اجتماعی برنیامد و تنها یک طرح کوتاه مدت رو اجرا کرد و بعدش هم جمع کرد و رفت و از فردای همون روز ، شد همون آش و همون کاسه .
به راستی چرا باید در این شهر بزرگ , با این همه معضلات این منظفه بشه آشغالدونی کل شهر تهران و از هر خراب شده یی که بیرونشون می کنند عین یک گودال آب های لجن جمع می شه در همین نقطه . بابا یکی هم به داد ما نمی رسه . مواد فروشها هم که با خیال راحت مواد رو در جلوی چشم مردم رد و بدل می کنند و کسی نیست که این انگل ها رو جمع کنه .
ای کاش یکی از بزرگان روزگار این نوشته رو بخونه و به داد ما برسه و این محله رو برای همیشه از شر این معضل نجات بده .
- ۹۴/۰۲/۰۶