یک نگاه ، یک احساس ، یک دلسوختگی
سلام
امروز داشتم از زیر پل سید خندان به سمت پایین می آمدم . اوایل خیابان سهروردی ، ناگهان چشمم به یک چیز عجیب افتاد که خدایی تا حالا در این 36 سال عمرم ندیده بودم ، حداقل در ایران و در این شهر بزرگ و درندشت . ساعتهای متوالی ذهن من رو درگیر کرد . نمی دونم شما اگه بدونید چه کار می کنید و چه واکنشی نشان می دید .
یک دفعه توی پیاده روی خیابان سهروردی چشمم افتاد به یک دختر گیتاریست که کارش به دریوزگی کشیده بود . دیدم یک دختری یک دستگاه گیتار را در دست گرفته و البته چادری هم بود و روی یکی از این صندلی های بتونی کنار خیابان نشسته بود ، از اون فاصله یی که چشمم به اون دختر افتاد ، دیدم که از نظر سفیدی پوست و زیبایی صورت بی بهره نیست ، ولی تنها حالات گونه تا پایین فک دیده می شد و البته سرش رو به پایین بود و در ضمن حالتی داشت که نشان می داد دارد گریه می کند ، دلم سوخت و تا چند ساعت در فکر این دختر بود که چه چیزی باعث شده تا به این کار اقدام کند . خدایی این صحنه منو بدجوری به فکر برد . خوب من زن های گدا و البته عضو باندهای گداپروری زیاد دیدم ، از جنس این دخترهای گل و دستمال کاغذی فروش و اسفند دود کن که البته یک بچه ی کرایه یی هم روی گرده بستن و صد البته نشان می دهد که حرفه یی است و اگر یک ذره هم مایه خرج کن باشی که می تونی چند ساعتی با این گدای پاپتی خوش باشی ، به شرطی که قبلش یک صابون تمیز به تنش بخوره و چرک و کثافتش بریزه . ولی یادمون نره که این گداها حرفه یی هستند که در قالب گدایی شاید هرزگی هم بکنند که البته من در محیط کارم از این زنهای هرجایی زیاد دیدم و خواهم دید . ولی این دختر از این جنس نبود و البته نشان می داد که از سر ناچاری تن به گدایی داده و البته به جای گدایی خیلی راحتتر می توانست تن به تن فروشی بدهد و صد البته منبع درآمد بهتری برای خودش دست و پا کند ولی باید دید که چه مشکلی باعث شده تا این دختر تن به این کار خفت بار بدهد و گدایی کند . ایکاش مسئولان ما به خودشون می آمدند و می دیدند که در سایه ی این فشارهای اقتصادی ، چه فقر و فحشایی در خانواده های ایرانی افتاده و دیگر ایرانی آن غرور ملی را ندارد که بتوان نسلی شیر پرور باشد ، ما از درون در حال فروپاشی هستیم ، بی آنکه خود بدانیم و بی آن که به خودمان زحمت فکر بدهیم ، خیلی راحت و بی دردسر در کنار این صحنه می گذریم ، شاید دقایقی دیگر حتی تا آخر عمر هم به این صحنه بازنگردیم ...
- ۹۴/۰۶/۱۷