سرزمین شیر و خورشید

سرزمین شیر و خورشید یعنی ایران من

سرزمین شیر و خورشید

سرزمین شیر و خورشید یعنی ایران من

مشخصات بلاگ

از بازدید کنندگان گرامی خواهشمندم با نظرات و انتقادات خویش ، مرا در بهبودی این تارنما یاری نمایند.
با سپاس

طبقه بندی موضوعی

دوران تحریم و پسا تحریم

شنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۳۸ ب.ظ


خدارو شکر این مردم صبور و رنجدیده ، هیچ وقت انگاری نباید روی خوش به خودشون ببینند .

تا چشم وا کردیم ، همه اش دنبال یک سوراخ می گشتیم که بمب عراقی ها روی سرمون نریزه و موشکهاشون خونه هامون رو روی سرمون خراب نکنه . نه توی مدرسه آرامش بود و نه در خانه و همه اش یک پامون توی خونه بود ، یک پامون در حال فرار به سوی پناهگاه .

همیشه با همسایه ها شام و ناخار می خوردیم . هیچ وقت نشد مثل بچه ی آدم سر سفره ی خودمون توی خونه مون غذا بخوریم . بعدشم که جنگ تمام شد ، همه اش صف بود و صف . یا صف نفت بودیم یا صف نانوایی و یا صف ارزاق کوپنی . بعدشم که تا اومدیم یه ذره از لاک بچگی دربیایم و به لاک نوجوانی بریم ، بابامون یک بساط بلال پزی و بستنی فروشی توی پارک و شانسی فروشی برامون باز کرد و نشوندمون پای اون . یک ذره که بزرگتر شدیم ، شدیم کارگر مغازه ی این و اون . هیچ وقت نشد که یک دوچرخه از خودم داشته باشم . ولی خدایی یک چیز رو مال خودم داشتم . اونم کتاب بود . بابام بی سواد بود و نفهمیدم که این خط خوب و کتابخونی رو از کی به ارث بردم . خدایی این ارث از هر کی بود برای من خوب بود . تا همین امروز هم باهامه .

بگذریم ، منظورم از این پرچانگی این بود که تا اومدیم ، روی خوشی ندیدیم . همه اش صف بود و صف . طبق یک قانون نانوشته - یا نوشته شده و از سوی ما دیده نشده - دولت هر سال یک بار سر سال 10-20 درصد می گذاشت سرقیمت همه چیز . کاسب و فروشنده هم در طول سال به عشق خودشون و جیب شون چندبار دیگه این درصد رو به قیمتها اضافه می کردند ، خدایی توی این 35 - 36 سال یاد ندارم که یک بار محض نمونه مجلس شورای اسلامی یک چیز را ارزان تر از سال پیش بکنه . همیشه یک قانون برای گرانتر کردن ارزاق مردم تصویب کردن و از قبل این کارچاق کنی ف جیب های خودشون رو پر ترکردند .

یک وقت چشم وا کردیم دیدیم تمام جوونی و کودکی ما در تحریم های بین اللمللی ناجوانمردانه گذشت و اونی که پولدار بود در این سیاه بازار توپول تر و پولدارتر شد و اونی که نداشت سیاه تر و سیاه تر شد . هر چی خواستیم بخریم خورد به پست تحریمات و ناجوانمردانه گرانتر شد . تا دوران شیرین و روایی احمدی نژاد که این تحریمها درخشانتر شد و بر سر مسئله ی خاک بر سر هسته یی که نه به درد ملت خورد و نه به درد خودشون ، روزگار ما شد روزگار یزید . دیگه تنها هوا و نفس کشیدن تحریم نشده بود . حالا بماند که چه بدبختی هایی از این تحریمات به سر مردم و بیماران و ... اومد و البته چه آقازاده هایی از این نمد برای خودشون کلاه دوختند و چه بازار انحصاریی در دست داشتند ، کار به جایی رسید که من با این سن کمم دلار 50 تومانی رو تا دلار 3750 تومانی تجربه کردم . هیچ وقت فکر نمی کردم که دلار از مرز هزار بگذره . همیشه می گفتیم بابا دلار با 1000 بالاتر دیگه خواهانی نداره ، ولی زهی خیال باطل که در دوران احمدی نژاد به یکباره دلار از 800 و 1000 به 4000 هزار هم رسید . البته مملکتی هم که همه چیز وارداتی و از نوع قاچاقی و احیانا چینی باشه ، معلومه چه به سر مصرف کننده ی بدبختی میاره که هر چیزی رو به قیمت ریال دربیاره و به قیمت دلار خرید کنه .

دوران سیاه تحریم ها با هر دوز و کلکی بود و با بدبختی بود به سر رسید و یه ذره نسیم به روی ملت وزید که حالا آقازاده های رانت خواری که عمری از کیسه ملت بریدن ، امروز به دست و پا افتادن که این بازار پر سود رو از دست ندن ، برای همین باز دستهای پشت پرده ی بازار وارد کار شدن و اعلام کردن که مردم منتظر معجزه نباشن که پس از برداشته شدن تحریمات فکر کنند که دلار باز به همون هفت تومان برمی گرده .... نه بابا خواب دیدین خیر باشه و  هنوز دوران دوران ماست . آقایون پس پرده دست از سر ملت برنداشتند و یک روز ملت رو به خاطر نخرین ماشین های بنجل و درپیت ایرانی و چینی خائن نامیدند و یک روز هم گفتن کی گفته پس از تحریمات ، قراره ایران گلستان بشه و هر کی خیال باطل داره غلط کرده ...

فهمیدیم که با این تیترهایی آبکی که روزنامه ها می نویسند حالا حالاها باید چشمامون به دست حضراتی باشه که نبض اقتصاد جامعه را در دست دارند و کارخانجات مزخرف سازی شون اجناس بنجل می سازند و در واقع از چین وارد می کنند و در کارخانجاتشون بسته بندی می کنند ، نمی ذارند که آبی از گلوی ملت پایین بره ...

  • ۹۴/۱۱/۰۳
  • بهرام محتشم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی